ویروسی که عقل از سر می پراند!
به گزارش یزد بلاگ، در میان انبوه عوارض متنوع کرونا گزارش هایی وجود دارد که نشان می دهد برخی از بیماران مبتلابه کرونا در طول دوره بیماری ممکن است ساده ترین چیزها مثل نحوه روشن کردن گوشی تلفن همراه یا حتی نشانی خانه خود را فراموش نمایند. کمی بعد هم ممکن است توهم آغاز گردد، مثلا مارمولک روی دیوار بینند یا بوهای زننده ای احساس نمایند.
در اصطلاح پزشکی این افراد درواقع دچار دلیریوم (Delirium) یا روان آشفتگی شده اند. نوعی سردرگمی شدید که ناگهانی اتفاق می افتد.
روان آشفتگی شامل گیجی، اختلال در هوشیاری، بی قراری، عدم توجه، تحریک پذیری و دیگر مسائل شناختی است که عمدتا در سالمندان دیده می گردد.
نتایج به دست آمده تا به امروز نشان می دهد روان آشفتگی از علائم اصلی ابتلا به کووید-19 در افراد مسن است حتی اگر دیگر نشانه های رایج بیماری را مانند تب، سرفه، سردرد، تنگی نفس، نداشتن بویایی و چشایی و... را نداشته باشند.
در بعضی از سالمندانی که به مراقبت های اورژانسی احتیاج پیدانموده اند، اعضای خانواده یا کادر درمان روان آشفتگی را نشانه جدی تلقی ننموده بودند و آغاز درمان با تأخیر بوده است.
موج ابتلا به روان آشفتگی ناشی از همه گیری کووید 19 برای دانشمندان فرصت بی نظیری است تا با دنبال کردن بیماران ببینند چطور روان آشفتگی در طولانی مدت بر عملکرد شناختی مغز می تواند اثر بگذارد.
از همین رو پژوهشگران مطالعات زیادی را برای کشف اثرات طولانی مدت عصبی - شناختی ابتلا به بیماری کووید 19 مانند زوال عقل ترتیب داده اند.
اگر عالم گیری کرونا یک مزیت هم داشته باشد، این است که بفهمیم چطور روان آشفتگی باعث زوال عقل یا برعکس می گردد.
پزشکانی که با بیماران بستری کووید 19 سروکار دارند در تعداد زیادی از آنها به ویژه در افراد مسن روان آشفتگی را گزارش می نمایند.
به عنوان مثال، پزشکان فرانسوی در فروردین 99 متوجه شدند از بین افرادی که به شکل شدید به کووید-19 مبتلا شده بودند، 65 درصدشان دچار سردرگمی حاد شده اند که یکی از نشانه های ابتلا به روان آشفتگی است یا در پژوهشی دیگر از بین 2000 نفری که در سراسر دنیا در بخش مراقبت های ویژه (آی سی یو) بستری بودند، 55 درصدشان دچار روان آشفتگی شده بودند. این درصدها بسیار بیشتر از حد انتظار است.
فرا تحلیلی در سال 94 نشان می دهد یک سوم یا حدود 30 درصد افرادی که به بیماری های مختلف ولی از نوع وخیم مبتلا می شوند، روان آشفتگی را تجربه می نمایند اما در مواجهه با بحران کرونا این عدد به بیشتر از نصف بیماران افزایش پیدانموده است.
هذیان در بیماران کووید-19 آن قدر رایج است که بعضی پژوهشگران آن را معیاری برای تشخیص کرونا پیشنهاد می نمایند.
از یک سو پزشکان در خط مقدم مبارزه با کرونا با سردرگمی و بی قراری در بیماران کرونایی مواجهند و در سوی دیگر محققان درباره آینده و دوران پس از همه گیری کرونا نگرانند.
در دهه گذشته مطالعات طولانی مدت نشان داد یک دوره ابتلا به روان آشفتگی می تواند در سال های بعد خطر ابتلا به زوال عقل یا دمانس و سرعت کاهش عملکرد شناختی مغز را افزایش دهد.
عکس این قضیه نیز صادق است، یعنی ابتلا به زوال عقل احتمال ابتلا به روان آشفتگی را بیشتر می نماید اما رابطه بین روان آشفتگی و دمانس بسیار پیچیده تر است و تا دریافت نتیجه ای قطعی باید سال ها بیماران را دنبال کرد.
انجام بعضی کارهای ساده مثل حضور یکی از اعضای خانواده در کنار این بیماران برای این که بتوانند خودشان را با شرایط به وجود آمده وفق دهند، احتمال بروز روان آشفتگی را تا 40 درصد کاهش می دهد. روان آشفتگی در بحران کرونا به چالشی مضاعف و قابل توجه تبدیل شده است، به خصوص این که بعضی روش های غیر دارویی برای درمان و جلوگیری از روان آشفتگی به علت قرنطینه و دیدارهای خانوادگی محدود، دیگر امکان پذیر نیست. اما حالا باید دید باوجود بحران کووید-19 این آمار و احتمالات چه تغییری می نماید.
علل ایجاد سردرگمی
هنوز بر سر این که آیا رابطه قطعی بین زوال عقل و روان آشفتگی در افرادی که دچار زوال عقل شده اند وجود دارد یا این که آیا روان آشفتگی خطر کاهش عملنمودهای شناختی مغز را در افرادی که حتی مستعد ابتلا به آن نیستند، افزایش می دهد بین دانشمندان مجادله است.
به علاوه این که چه چیزی در خصوص روان آشفتگی وجود دارد که می تواند زوال عقل را تحریک کند، کماکان سؤال بی پاسخی است.
اگر پژوهشگران این رابطه ها را کشف نمایند، شاید بتوانند از تبدیل روان آشفتگی به شکل تشدید شده آن یعنی زوال عقل جلوگیری نمایند.
تا امروز هیچ روش موفقی برای مدیریت روان آشفتگی با دارو کشف نشده و هنوز مکانیسم روان آشفتگی کاملا شناخته شده نیست.
بااین حال سه فرضیه درباره این که چطور روان آشفتگی در ابتلا به زوال عقل دامن می زند، مطرح شده است:
فرضیه اول:
بر اساس این فرضیه انباشت مولکول های سمی در مغز می تواند باعث دوره های کوتاه مدت روان آشفتگی و آسیب های دیگری در طولانی مدت گردد.
بدن معمولا این مولکول های سمی را به وسیله جریان خون و سیستم گلیمفاتیک (glymphatic) دفع می نماید.
در سیستم گلیمفاتیک، مواد غیرمفید و سمی وارد مایع مغزی-نخاعی می شوند، سپس داخل خون ریخته و کبد و کلیه تصفیه شان می نمایند.
آسیبی که به عروق در مدت روان آشفتگی حاد وارد می گردد، ممکن است باقی بماند و باعث ایجاد زوال عقل گردد. به علاوه مغزی که دوره روان آشفتگی را از سر گذرانده باشد، برای مسائل عروقی در آینده مستعدتر است.
فرضیه دوم:
این فرضیه دلیل روان آشفتگی را التهاب می داند که اغلب در افرادی اتفاق می افتد که برای عفونت، ناراحتی های تنفسی یا بیماری های قلبی-عروقی در بیمارستان بستری شده اند.
جراحی و عفونت شدید می تواند باعث تجمع بقایای سلولی در مغز گردد و به این ترتیب التهاب بیشتر می گردد.
دوره ابتلا به روان آشفتگی، واکنشی کوتاه مدت است و مغز در این مدت مواد به جامانده مضر را از بین می برد و در نهایت التهاب رفع می گردد، اما التهاب طولانی مدت می تواند باعث آغاز یک دوره روان آشفتگی حاد گردد و نورون ها و دیگر سلول های مرتبط مثل آستروسیت (astrocytes) که وظیفه تغذیه و مراقبت از یاخته های عصبی را دارند و میکروگلیا (microglia) که نقش مهمی در تنظیم ایمنی سیستم عصبی مرکزی دارند، کارایی خود را از دست بدهد و منجر به آسیب شناختی گردد.
فرضیه سوم:
این طور در نظر گرفته می گردد در کسانی که دچار زوال عقل شده اند، حتی در مراحل اولیه آن، نورون ها ارتباط کمتری باهم خواهند داشت و این درواقع آسیب به ماده سفید مغز را نشان می دهد.
ماده سفید مغز دارای فیبرهای عصبی با ساختار رشته ای است که سیگنال های سلول های عصبی یا نورون ها را به سایر نقاط بدن منتقل می نماید.
ازدست دادن این رشته های عصبی که به فرد یاری می کردند تا از عهده التهاب یا عفونت برآید، نه تنها باعث بروز روان آشفتگی می گردد بلکه زوال عقل پیشرفته تری را نیز به همراه دارد.
حتی اگر علت پیدایش روان آشفتگی و ارتباط مولکولی آن با زوال عقل ناشناخته باقی بماند، با برنامه ساده HELP یا برنامه زندگی سالمندان در بیمارستان (سرواژه Hospital Elder Life Programme) می توان خطر روان آشفتگی را تا حدود 40درصد کاهش داد.
این برنامه بر کاهش استفاده از آرام بخش حتی در طول استفاده از ونتیلاتور، توجه کافی به تغذیه و رساندن آب به سلول های بدن و حضور یکی از اعضای خانواده برای قوت قلب دادن و یاری کردن به بیماران متمرکز است.
بیمارستان های ایالات متحده که به تازگی آغاز به پیاده سازی این پروتکل های ساده نموده بودند، با شیوع کووید-19 از ادامه همه این موارد بازماندند و غیرممکن شد.
موج افزایش زوال عقل
پزشکان در مواجهه با بعضی از بیماران مبتلا به کووید-19، نشانه های مرسوم بیماری را مثل تب، سرفه و دشواری در تنفس مشاهده نمی نمایند، ولی در عوض بیشتر آنها کسل و خواب آلود هستند. بعضی دیگر آشفته و بی قرارند که همه این ها نشانه روان آشفتگی است.
گزارش دانشگاه هاروارد در ماه گذشته نشان می دهد 28درصد سالمندان مبتلابه کووید-19 وقتی به اورژانس مراجعه می نمایند، روان آشفتگی نیز دارند.
بسیاری از پزشکان روان آشفتگی را به عنوان یکی از نشانه های تشخیص کرونا در نظر می گیرند. افزایش شمار افرادی که به طور ناگهانی دچار روان آشفتگی شده اند، پزشکان را نسبت به این که همه گیری در دهه های بعدی، موج افزایش زوال عقل به خصوص در سالمندان را به همراه داشته باشد، نگران نموده است.
آیا میانسالان یا بزرگسالانی که به کرونا مبتلا می شوند، در دهه آینده با افزایش سن این جمعیت، زوال عقل نیز در آنها افزایش پیدا خواهد نمود؟
برای پاسخ به این سوال، مراکز علمی بسیاری در سراسر دنیا پژوهش های مختلفی درباره اثرات شناختی طولانی مدت ناشی از کووید-19، مانند روان آشفتگی ترتیب داده اند.
برای مثال در یکی از این مطالعات عملنمودهای شناختی و روان شناختی، افراد شرکت نماینده در آزمایش، برای آنالیز ایمنی و اثربخشی داروی هیدروکسی کلروکین برای درمان ویروس کرونا ارزیابی می گردد.
در مطالعه ای بین المللی میزان شیوع روان آشفتگی در بیماران کرونا بستری در بخش مراقبت های ویژه آنالیز می گردد تا شناسایی عواملی که می توانند نتایج طولانی مدت را پیش بینی نمایند ممکن گردد.
در تحقیقی دیگر در آلمان و انگلیس، پژوهشگران نتایج عصب شناختی بیماران مبتلا به کووید-19 را دنبال می نمایند تا بدانند روان آشفتگی چگونه روی عملکرد مغز در ماه های بعدی اثر می گذارد. پژوهشگران دانشگاه وندربیلت آمریکا نیز به دنبال جایگزینی برای بنزودیازپین (Benzodiazepine) هستند؛ آرامبخش رایجی که خطر روان آشفتگی را افزایش می دهد.
آنها به دنبال آزمایش مسکن دگزمدتومیدین (Dexmedetomidine) هستند تا ببینند آیا می تواند انتخاب بی خطرتری برای بیماران مبتلا به کرونا بستری شده باشد یا خیر.
تا پیش از این می دانستیم سبک زندگی و عوامل ژنتیکی می توانند خطر ابتلا به زوال عقل را افزایش دهند، ولی حالا ابتلا به کووید-19 نیز به دو عامل قبلی اضافه شده است.
پژوهشگران می گویند تحقیقات آینده باید روی جلوگیری از بروز روان آشفتگی در بیماران کووید-19 و آنالیز اثربخشی روش هایی مانند برنامه زندگی سالمندان در بیمارستان (HELP) برای مهار شدت روان آشفتگی، کاهش مدت زمان دوره آن و کاهش بروز عوارض جانبی آن، تمرکز نمایند.
واقعیت هایی از روان آشفتگی ناشی از کووید-19
نتایج پژوهش های یک پزشک سالمندان از دانشکده پزشکی هاروارد نشان می دهد روان آشفتگی زمانی اتفاق می افتد که چند عامل استرس زا باهم اتفاق بیفتد و مغز قادر به سازگارشدن با موقعیت استرس آور نباشد.
آسیب هایی که قبلا رخ داده اند، مانند بیماری های مزمن یا اختلالات شناختی همراه با عوامل تشدیدنماینده ای مثل جراحی، بیهوشی یا عفونت سخت می توانند منجر به آغاز ناگهانی سردرگمی، بی قراری و نقص توجه، به خصوص در سالمندان گردد.
در یکی از پژوهش های این گروه روی 560بیمار 70سال به بالا که جراحی داشتند، سرعت کاهش عملنمودهای شناختی، 36ماه بعد از جراحی در بیمارانی که روان آشفتگی را تجربه نموده بودند سه برابر افراد دیگر بوده است.
دلایل اصلی زیستی روان آشفتگی نیز می تواند التهاب و عدم تعادل در انتقال دهنده های عصبی مانند پیغام رسان های شیمیایی مانند دوپامین و استیل کولین باشند.
اما صرف نظر از اینکه عامل روان آشفتگی چیست، 70درصد بیماران آن کاملا بهبود پیدا می نمایند. ولی در 30درصد دیگر یک دوره روان آشفتگی می تواند تا چند ماه بعد اختلالات شناختی عمیق و حتی نشانه هایی از زوال عقل را نشان دهد.
در فراتحلیلی که به تازگی انجام شده ، نشان می دهد روان آشفتگی اگر در طول زمان بستری در بیمارستان اتفاق بیفتد، همراه با افزایش احتمال 2.3 برابری بروز زوال عقل خواهد بود.
همین طور هر چه مدت زمان ابتلا به روان آشفتگی طولانی تر باشد، خطر کاهش عملنمودهای شناختی بیشتر می گردد.
ریحانه رادی - دانش / روزنامه خبرنگاران
منبع: جام جم آنلایننماشو: نماشو، طراحی سایت، سئو، چاپ و طراحی گرافیکی را به ما بسپارید.