فرشته صدرعرفایی: فیلمنامه های ناتمام یا کارنشده آقای پرتوی به تصویر کشیده گردد
به گزارش یزد بلاگ، تهران (پانا) - مراسم یادبود مجازی زنده یاد کامبوزیا پرتوی کارگردان و فیلمنامه نویس فقید سینمای ایران، عصر دوشبنه 20 آذر به صورت زنده در صفحه کانون کارگردانان سینمای ایران برگزار گردید.
از وبسایت ویکی پدیا دیدن نمایید.
در ابتدای این مراسم که شکل مجازی و به همت کانون کارگردانان سینمای ایران برگزار گردید، مازیار میری کارگردان سینما و مجری این مراسم، با تسلیت درگذشت این کارگردان به جامعه سینمایی و خانواده او، افسوس خود را از این که بدرقه درگذشتگان سینمای ایران در روزهای کرونایی، غریبانه صورت می گیرد، ابراز کرد.
* او زنده است همچنان که سینما زنده است
محسن امیریوسفی رئیس کانون کارگردانان در بخشی از این لایو گفت: نازنینی به نام کامبوزیا پرتوی را از دست دادیم اما او زنده است همچنان که سینما زنده است. او مثال شاخص روشنفکر آرام در سینمای ایران بود و اگر زندگی را چندان جدی نمی گرفت اما کارش را به شدت جدی می گرفت.
* او مشتاقانه به سینمای کودک و نوجوان عشق می ورزید
در ادامه علیرضا تابش مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی در این مراسم مجازی با تسلیت به خانواده این هنرمند فقید و جامعه سینمایی، گفت: آنچه بنیاد سینمایی فارابی در قبال کامبوزیا پرتوی انجام داد، وظیفه این بنیاد در قبال یکی از پیشگامان سینمای کودک و نوجوان ایران بود.
او ادامه داد: این افتخار را داشتیم که اول آبان، عظیمداشت کامبوزیا پرتوی را در سی و سومین جشنواره بین المللی فیلم های بچه ها و نوجوانان برگزار کردیم و او، همه رنج و سختی هایی که متحمل می شد، پذیرفت که به این مراسم بیاید و خرسندم از این که ما به سهم خود پیروز شدیم به صندلی برجسته این سینماگر پیروز سینمای ایران و سینمای کودک و نوجوان، ادای دین کنیم.
او با اشاره به تأثیر مثبت این عظیمداشت در روحیه مرحوم پرتوی گفت: من از ابتدای سال جاری که ایشان درگیر عارضه مغزی شده بود، پیگیر احوال او بودم و بعد از برپایی این مراسم، برایم فیلمنامه ای به نام آینده بچه ها فرستادند و بسیار شگفت زده شدم از این که این هنرمند، با وجود درگیری با کسالت و بیماری این قدر مشتاقانه به سینمای کودک و نوجوان عشق می ورزید و شور و هیجان انجام کار جدید در این سینما داشت.
مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی با اشاره به توانایی کامبوزیا پرتوی در ساخت فیلم های پیروز با شاخصه های معرف سینمای نوین ایران در دنیا و فیلم های پرمخاطب برای بچه ها و نوجوانان، گفت: آثار ایشان، تجسم غایی هدف سینمای کودک در دهه 60 و 70 بود.
تابش ادامه داد: او عاشق سینما بود. با ساختن فیلم کامیون که با مشارکت بنیاد سینمایی فارابی به انجام رسید، این نظرگاه را ارائه داد که در پناه عشق، هیچ آوارگی وجود ندارد. این عشق در حیات او شاخص بود و زندگی سرشار از محبتی داشت، ضمن آن که شور و حال نوجوانانه و شناخت دقیقش از نسل نوجوان، به خلق آثاری چون من ترانه 15 سال دارم و فراری بر اساس فیلمنامه های او انجامید.
دبیر جشنواره فیلم کودک در ادامه به حضور پرانرژی زنده یاد پرتوی در سومین المپیاد فیلمسازی نوجوانان کشور (در سال 98) اشاره نمود و گفت: ایشان به جشنواره افتخار داد و به همراهی همسرشان خانم نسرین مرادی به عنوان منتور و مربی و با همان شوروحال نوجوانی در المپیاد حاضر شد و این شور در کلاس هایی که به همراه سایر هنرمندان با نوجوانان در این المپیاد داشت، به چشم آمد.
تابش گفت: ما شخصیت ارزشمندی را از دست دادیم که یکی از مهم ترین شاخصه هایش، نحوه ارتباط با فیلمسازان جوان و مشورت دادن به آنها بود و دیگر ویژگی مهم او، بازنویسی بسیاری از فیلمنامه های پیروز سینمای ایران به دست پرتوان او به شمار می رفت. او با شناخت و کوششش در هر دو گونه سینمای فانتزی و واقع گرا، به نوعی خط واصل بین دو دنیا خیال و واقع بود و این ریشه در اصالتی است که در وجود او بود و در آثارش نمود داشت.
در بخشی از این مراسم مجازی، نسرین مرادی همسر زنده یاد پرتوی با اشاره به صندلی این فیلمساز، از این گلایه کرد که او با دل پر از دنیا رفت و به خاطر اکران نشدن آخرین فیلمش (کامیون) مدت ها دوندگی کرد و دست آخر به نتیجه ای نرسید. او همچنین به کوشش بی وقفه پرتوی در عرصه فیلمنامه نویسی تا آخرین لحظه های حیات اشاره نمود.
*او سعی می کرد به همه یاری کند
رسول صدرعاملی کارگردان سینمای ایران که بیشترین همکاری با با کامبوزیا پرتوی داشته است، در این مراسم با تسلیت به فرزندان و همسر و خانواده زنده یاد پرتوی و اهالی سینمای ایران، گفت: هیچکدام از خانواده سینما نیست که کامبیز را نشناسد و جزئیات رفتار و کردار دوست داشتنی و دلبری های درخشانش در همه زمینه ها را ندیده باشد. او یک سینماگر تأثیرگذار بود و در این واقعیت، تردید نکنید. او فقط یک فیلمنامه نویس ساده یا یک فیلمساز نبود. بدون اغراق هر شب خانه او محل رفت و آمد فیلمسازان جوان بود. بچه هایی که از شهرستان ها فیلمنامه به دست نزد کامبیز می آمدند و از او مشورت می گرفتند. و این غیر از خود ما بود که حرفه ای بودیم. او سعی می کرد به همه یاری کند. ما فیلمنامه نویس خوب کم نداریم اما تفاوت او با همه آنها این بود که کامبیز فقط برای خودش کار نمی کرد و خودش را نسبت به هر کسی که علاقه مند جدی سینماست، مسئول می دانست و چیزی را دریغ نمی کرد. او یک شخصیت جامع داشت.
صدرعاملی همچنین به ذکر خاطراتی از همکاری های مختلفش با این هنرمند فقید پرداخت.
نادر مقدس و دنیاگیر کوثری از دیگر حاضران در این مراسم مجازی بودند. همچنین فرهاد توحیدی فیلمنامه نویس و از دوستان دیرین زنده یاد پرتوی از دوران دانشگاه، با ذکر خاطراتی از او در مقاطع مختلف، او را یک هنرمند و فیلمنامه نویس یگانه قلمداد کرد که شهودی زیست و خیام وار زندگی کرد و هیچ گاه خود را در غم فردا، محصور نکرد. مسعود کرامتی بازیگر، کارگردان و از دوستان قدیمی کامبوزیا پرتوی در این مراسم مجازی با ذکر خاطراتی از او و علاقه مندی اش به زندگی و سینما، درباره لزوم قدردانی بیشتر صندلی هنرمندان برجسته ایرانی صحبت کرد و گفت: رفتن کامبیز دردهای مرا بیشتر کرد. او دوست من بود و دوستش می داشتم و از بابت رفتنش عمیقا متاسفم اما درد عمیق تر من این است که او می توانست کارهای بیشتری بکند و بیشتر از این قدر ببیند.
بهمن فرمان آرا در پیغامی صوتی به این مراسم مجازی ضمن برشمردن ویژگی های این فیلمساز فقید، او را یک آدم استثنایی دانست.
* کاش با همان قلم روانت بنویسی که دنیا می توانست چگونه گردد و نشد
در بخشی از این مراسم، رخشان بنی اعتماد در یک پیغام صوتی، دلنوشته ای را خطاب به پرتوی خواند و گفت: نمی دانم به غم از دست دادن عزیزانی مثل تو فکر بکنم یا به موهبت رها شدن تو از این دنیای عفونی؟ با شیوع کرونا غافل از ابعاد فاجعه فکر می کردم دنیا بعد از کرونا حداقل برای نسل های بعد، دنیا بهتری خواهد شد. کرونا ماند ولی انسان دوپا درسی از این شرایط نگرفت. جنگ و کشتار بی رحمانه و ترورهای وقیحانه ادامه پیدا کرد. و ما فقط نظاره گر ردشدن قافله عزیزانی مثل تو بودیم که از جلوی چشمان مان می گذرند و ما در انتظار رسیدن نوبت خودمان هستیم. کاش بنویسی... کاش با همان قلم روانت بنویسی که دنیا می توانست چگونه گردد و نشد. یادت گرامی.
* کامبیز قصه گو می شنوی؟
همچنین فرشته طائرپور در دلنوشته ای تأثربرانگیز که به شکل پیغام صوتی خطاب به این راوی سینمای بچه ها و نوجوانان خواند، سوگوار درگذشت این سینماگر شد.
در این پیغام صوتی طائرپور چنین گفت: یا حفیظ و یا امین. کامبیز پرشروشور... کامبیز قصه گو می شنوی؟ صدای بچه ها را می گویم. بچه های دیروز، بچه های امروز. بچه های فردا. و بچه های همواره را. بچه های فیلم ماهی. گلنار. گربه آوازه خوان. بازی عظیمان... چند روز است که در هوای بارانی نام تو را صدا می نمایند و خاطراتشان با تو را مرور می نمایند. کامبیز قصه گو می شنوی؟ صدای خنده ها و آواهای حیرت بچه ها را می گویم که در سالن های تاریک سینما، چشم به نور پرده عظیم دوخته اند تا آقاخرسه و تپله تنبلی و خاله قورباغه را تماشا نمایند که جان گرفته اند و آواز می خوانند. و حتی بفهمی نفهمی گاهی هم دور از چشم سخت گیران عبوس می رقصند. می شنوی صدای بچه ای را که با سربلندی به پدرش می گوید: دیدی گفتم عروسک ها هم می توانند راه بروند و حرف بزنند؟ کامبیز چه خوب به یاری بچه ها آمدی تا به عظیم ترهایشان بفهمانند که دنیایی مهربان تر و زیباتر از دنیایی که در آن به جان هم افتاده ایم هم هست. دنیایی که در آن خرس های عظیم و نادان، انتها از بچه های کوچک و دانا شکست می خورند. کامبیز شوخ طبع و بذله گو می شنوی هق هق بچه ای را که ساعت ها در صفی ایستاده و بلیت های گیشه تمام شده؟ کامبیز می شنوی صدای بانوی میانسالی را که از خارج تلفن نموده و می گوید خوشحالم که قهرمان کودکی من گلناری بود که خمیر کلوچه هایش ترش می شد. گوش کن کامبیز. همه بچه هایی که دوباره دست عظیم ترهایشان را گرفته و به سینما آمده اند و دارند با عروسک های تو در سالن همخوانی می نمایند و سالن از صدای آنها و عظیم ترهایشان پر از غوغا و نشاط شده...
گلنار باعث شد رویای کودکی ما رنگی گردد.
غزل شاکری بازیگر سینما که در گلنار با کامبوزیا پرتوی سینما را شروع کرد، ضمن برشمردن خاطراتی از این فیلمساز گفت: ما بچه های زمان جنگ و روزهایی بودیم که رویاهایمان هم سیاه و سفید بود و کودکی شادی نداشتیم. گلنار باعث شد رویای کودکی ما رنگی گردد.
* پیشنهاد راه اندازی مجمع گردآوری آثار پدیدآورندگان فرهنگ و سینما
تورج اصلانی کارگردان و مدیرفیلمبرداری سینمای ایران از دیگر حاضران در این مراسم مجازی بود که به ذکر خاطرات و شاخصه هایی از کامبوزیا پرتوی در ساخت فیلم کامیون، انتخاب بازیگر و ... در این فیلم پرداخت. اصلانی گفت: او دوست داشت در کارگردانی سادگی را معیار قرار دهد و بیشتر می خواست از زبان سینما برای بیان قصه هایش بهره ببرد. تکنیک سینما را تا جایی دوست داشت که در خدمت احساس باشد و نه فراتر از آن. برای همین آثارش ماندگار است و در ذهن هم ما به عنوان مخاطب ثبت شده است. ساده برخورد کردن و در عین حال عمیق بودن، ترکیبی از شخصیت آقای پرتوی بود. ایشان به نظرم به شفافی یک کودک و به پختگی یک فیلسوف بود.
اصلانی در بخش انتهای صحبت هایش پیشنهاد گردآوری آثار این فیلمساز را بیان کرد و گفت: خواهش می کنم از کانون کارگردانان و آقای تابش، برای این که پرتوی و پرتوی ها در سینمای ایران فراموش نشوند، تشکلی با عنوان مجمع گردآوری آثار پدیدآورندگان فرهنگ و سینما به وجود بیایدو هنرمندی مانند آقای پرتوی، قصه های بسیار زیادی دارد که ضروری است گردآوری گردد. آقای پرتوی آدم بخشنده ای بود و دوست داشت قصه بگوید و برایش مهم نبود که چه کسی آن را می سازد. این حرکت روح او را شاد خواهد نمود.
*دوفیلم پرتوی، معین ترین آثارش در بیان عقیده هستند
فریدون جیرانی کارگردان و فیلمنامه نویس سینمای ایران در بخشی از این مراسم به صورت تلفنی روی خط لایو آمد و در سخنانی ضمن تسلیت ضایعه درگذشت کامبوزیا پرتوی به سینمای ایران، کاوه و کسری پرتوی، نسرین مرادی و فرشته صدرعرفایی، گفت: این مراسم با تعبیر محسن امیریوسفی درباره کامبوزیا پرتوی با عنوان روشنفکر آرام شروع شد. من از همین نقطه شروع می کنم. شاید ما در دنیا سوم دنبال واژه هایی باشیم که از آنها معانی بیرون نیاید. نسل سوم فیلمسازی گرفتار همین محافظه کاری شدند و به همین دلیل در کارهای فیلمسازان معینا کامبوزیا پرتوی، نمی توان عقیده یا تفکر خاصی را دنبال کرد. تفکر او متأثر از شرایطی است که در آن زندگی نموده است. خانم طائرپور به کامبیز قصه گوی دنیای مهربانی ها اشاره نمود و این دنیا که او در فیلم های بچه هاه انتها دهه شصت خود ترسیم کرد، محصول انتها جنگ است و امید به این که ما تغییراتی در جامعه خواهیم داشت و به سمت آزادی های بیشتر حرکت می کنیم. او در ادامه به سمت حرف های جدی تر در بازی عظیمان می رود در حالی که شرایط هم تغییر یافته است. در ادامه شرایط محدود بر کار او هم اثر می گذارد و او در ادامه، چه زمانی می تواند خودش را مطرح کند؟ به عقیده من تنها دوره ای که کارگردان ها می توانند عقاید خود را مطرح نمایند و روشن تر و شفاف تر حرف بزنند، بین سال های 77 تا 80 یعنی دوره اول اصلاحات است. در این دوره، دو فیلمنامه دایره و قطعه ناتمام از کامبوزیا پرتوی در این دوره، به نظر من معین ترین فیلم های او به لحاظ بیان حرف و عقیده هستند. در ادامه باید دنبال او در فیلم های آقای صدرعاملی، فیلم خیابان های آرام، فیلم فراری و ... بگردی و این جستجو ادامه دارد و انتهای ندارد. آقای کرامتی حرف قشنگی زد و گفت اگر کامبوزیا پرتوی در جای دیگری متولد شده بود، هوش و ذکاوت او تبلور بیشتری پیدا می کرد و حتما یک رمان نویس یا یک قصه نویس می شد که این از تلخی روزگار ماست...
* امیدوارم که فیلمنامه های ناتمام یا کارنشده آقای پرتوی به تصویر کشیده گردد
فرشته صدرعرفایی در این مراسم مجازی با ابراز تأسف از این که در این شرایط نمی توانیم مراسمی در خور نام این فیلمساز برپا کنیم، این ضایعه را به جامعه سینمای ایران و همسر زنده یاد پرتوی (نسرین مرادی) تسلیت گفت و ضمن برشمردن ویژگی غیرقابل تغییر بودن و کامل بودن فیلمنامه های این فیلمساز در فیلم های دایره و کافه ترانزیت که با بازی او ساخته شد، گفت: به ندرت پیش می آید فیلمنامه ای دست بازیگر باشد و نتوانی جمله ای از آن را عوض نکنی و معمولا نادرند فیلمنامه نویسانی که اینقدر ساختمان فیلمنامه آنها درست باشد که بازیگر نتواند پیشنهادی برای تغییر دیالوگ یا چیزی از آن ارائه بدهد. او گفت: من به بهترین شکل شاهد بودم وقتی کامبوزیا پرتوی فیلمنامه می نوشت، چگونه آن را بازی می کرد. وقتی او در اتاق کارش در خانه کار می کرد، من صدای ایشان را می شنیدم و می دیدم که چگونه تک تک نقش ها را بازی می نماید. او دوست داشت چیزی را که می نویسد، برای دیگران بخواند و از دیگران نظر بگیرد.
صدرعرفایی گفت: امیدوارم که فیلمنامه های ناتمام یا کارنشده آقای پرتوی به تصویر کشیده گردد و مطمئنم این چیزی است که او می خواست.
کاوه پرتوی و کسری پرتوی فرزندان این فیلمساز فقید نیز در این مراسم مجازی به وجوه دیگری از شخصیت اجتماعی، خانوادگی و سینمایی او اشاره نمودند.
منبع: خبرگزاری پانا