مروری به چند کتاب گابریل گارسیا مارکز در آستانه ششمین سالمرگش
به گزارش یزد بلاگ، روزنامه اعتماد - بهمن فاطمی: نام گابریل گارسیا مارکز، نویسنده کلمبیایی و برنده جایزه نوبل در سال 1982 در ایران و شاید تا حد زیادی در دنیا، بیشتر با چند اثر بیشتر شناخته شده او به یاد می آید. در راس همه این آثار صد سال تنهایی او واقع شده است که به ویژه با ترجمه بسیار درخشان بهمن فرزانه در ایران اثری پرطرفدار است. جدای از آن چند کتاب دیگر مارکز هم هست که در زمره کتاب های پرطرفدار او قرار می گیرد. از آن میان می توان به کسی به رییس جمهور نامه نمی نویسد، پاییز پدر سالار و ... اشاره نمود.
با این حال مارکز تنها در این چند اثر که البته آثار مهمی هم هستند، خلاصه نمی گردد. در ادامه به مناسبت ششمین سالمرگ او مروری خواهیم کرد به تعدادی از کتاب های او.
1. از عشق و شیاطین دیگر
عشق و بازدارنده های آن
از عشق و شیاطین دیگر قصه دختر نوجوانی است که طی سفری به شهر، دچار حادثه گازگرفتگی توسط یک سگ می گردد. او پیش از آن بر اثر بی توجهی پدر و مادرش، با بردگان آفریقایی (یوروبایی) و کنار آن ها و با آداب و رسوم شان رشد می کند. حادثه ای که برای او پیش می آید هم بر اثر نزدیکی او با آن بردگان است، چراکه یک روز او با یکی از آن ها به شهر می رود و یک سگ هار گازش می گیرد. پدر سییروا ماریا که یک نجیب زاده رو به زوال است، کوشش می نماید او را درمان کند و در عین حال می کوشد خبر اتفاقی که برای دخترش افتاده و لابد موجب آبروریزی خانواده ای نجیب زاده مانند آنهاست را پنهان نگه دارد.
کوشش پدر بی ثمر می ماند، چون خبر به گوش اسقف منطقه می رسد. اسقف بر این عقیده است که شیاطین روح سییروا ماریا را تسخیر نموده اند. پدر روحانی از پدر سییروا ماریا می خواهد که برای نجات جان دخترش، او را به به صومعه تحویل دهد تا تحت نظارت آنجا، جن گیری روی او انجام گردد. قصه از اینجا به بعد روایتگر دلباختگی پدر روحانی کایتانو دلاورا به ماریاست.
شخصیت اصلی این رمان سییروا ماریا دل تودوس لوس آنگلس نام دارد. دختر 12 ساله نجیب زاده ای که در حال زوال است. او بر اثر نزدیک شدن به بردگان یوروبایی حتی زبان های آن ها را هم فرا می گیرد. مثل آن ها رفتار می نماید. به دروغ گفتن عادت دارد و بی آنکه توجهی جلب کند، به هر جایی که می خواهد می رود. رنج کشیدن های عمر جوانش از او شخصیتی پرخاشگر ساخته و در عین حال می خواهد شاد و آزاد باشد. در خاتمه کتاب جمله ای درباره مرگ او می خوانیم از این قرار که او بر اثر عشق مرد در حالی که سوءتغذیه سبب ساز مرگ او بوده است. دختری که بردگان او را به نام ماریا ماندینگا می شناسند. از آداب بردگان که متوجه او می گردد، یکی این است وقتی که در دوران نوزادی بیمار شده بوده، دامینگا ده ادوینتو، برده ای که او را عظیم می کرد، نذر نموده بوده که تا زمان عروسی ماریا مو های او را کوتاه نکند.
کتاب شخصیت های دیگری هم دارد؛ از جمله ایتانو سانتو دلائورا، معاون اسقف که عاشق ماریا می گردد در حالی که از سوی کلیسا مامور انجام جن گیری روی او شده بود. اگرچه نهاد های مربوط به کلیسا زندگی سانتو دلائورا و معشوقش ماریا را نابود می نمایند، اما دلائورا هیچ وقت اعتقادات مذهبی خود را از دست نمی دهد.
اینگاسیو ده آلفردو، پدر سییروا ماریا، شخصیت دیگر رمان است. مردی که اگرچه تمایل به انجام کار درست دارد، اما ترس ها و ضعف هایش او را از این کار باز می دارد.
جاهد دنیا شاهی، احمد گلشیری و کیومرث پارسای از جمله مترجمانی هستند که از عشق و شیاطین دیگر را به فارسی برگردانده اند.
2. زائران غریب
مصایب امریکای لاتینی بودن در خاک غریب
زائران غریب مجموعه ای از داستان های کوتاه مارکز است. داستان های این مجموعه، روایتگر بدبیاری های مردمان امریکای لاتین در جا هایی دور از سرزمین های شان و در اروپاست. مارکز به عنوان یک کلمبیایی که به خوبی با فرهنگ و آداب مردمان امریکای لاتین آشناست، از تجربه های زیست شده خود در نوشتن داستان های این مجموعه بهره می گیرد و آن را با مهارت های روزنامه نگاری که زمانی حرفه اش بوده، در می آمیزد.
مارکز در جایی در یک تبادل نظر عنوان نموده که داستان های مجموعه زائران غریب قطعا قطعاتی از خاطرات خود اوست که آن ها را از دفتر گمشده اش بازسازی و بازآفرینی نموده است. 12 داستان کوتاه مارکز در زائران غریب ما را به دیدن مصایب مردمانی از امریکای لاتین در نبرد با بحران های وجودی خود در جغرافیا و فرهنگی بیگانه فرا می خواند و زندگی آدم هایی را روایت می نماید که در برابر بحرانی که در تلاقی هویت خود با زندگی در خاک و سرزمینی بیگانه به آن دچارند، کوشش دارند تا معنایی به زندگی
خود ببخشند.
قدیس، سفر به خیر آقای رییس جمهور! زیبای خفته! در هواپیما، نور، مثلِ آب است، بادِ شمال، وحشتِ ماهِ اوت، ماریا پراسرس، حرفه من، خواب دیدن است، فقط برای تلفن زدن آمده ام، هفده انگلیسی مسموم، تابستان خوش خانم فوریس و لکه های خون روی برف داستان های مجموعه هستند.
ترجمه فارسی صفدر تقی زاده از زائران غریب در ایران در دسترس خوانندگان آثار مارکز قرار گرفته است. این کتاب با نام های سفر به خیر آقای رییس جمهور و قدیس هم انتشار یافته است.
3. گزارش یک آدم ربایی
یک غیرداستانی پرفروش
مارکز جدای از آثاری که در حوزه ادبیات داستانی اعم از رمان و داستان کوتاه دارد، در حوزه های دیگر هم فعالیت نوشتاری داشته. گزارش یک آدم ربایی از آثاری است که او جدای از قلمرو ادبیات داستانی نوشته. کتاب، اثری غیرداستانی است که به ماجرای ربوده شدن و زندانی شدن تعدادی از چهره های سرشناس کلمبیا در دهه 90 میلادی می پردازد. به عبارتی موضوع کتاب ماجرای ربودن، زندانی کردن و در نهایت رها کردن تعدادی از چهره های سرشناس کلمبیا در اوایل دهه 1990 توسط کارتل مدلین است. کارتل مدلین، یکی از کارتل های مواد مخدر بود که از طریق پابلو اسکوبار ایجاد شده بود و مدیریت می شد.
گزارش یک آدم ربایی در سال 1996 به زبان اسپانیایی به چاپ اول رسید و در سال 1997 نسخه انگلیسی آن درآمد.
در ایران سه ترجمه فارسی از این کتاب به چاپ رسیده و منتشر شده است که نام جاهد دنیاشاهی، کیومرث پارسای و فرزام حبیب اصفهانی به عنوان مترجم پای هر یک از این کتاب ها دیده می گردد.
این کتاب در ایران بسیار خوانده شده و از آثار پرفروش در حوزه ادبیات داستانی محسوب می گردد. چنانکه در سال 90 در مقطعی همه ترجمه های موجود از این کتاب در بازار نایاب شدند.
4. گزارش یک مرگ
قتل و تابو های خانوادگی از نوع امریکای لاتین
این کتاب که عنوان آن در زبان اصلی وقایع نگاری یک مرگ از پیش اعلام شده، در ایران با نام گزارش یک مرگ ترجمه شده است. کتاب او در سال 1981 به زبان اسپانیایی منتشر شد و گلستان بعد ها آن را از نسخه فرانسه به فارسی برگرداند.
مارکز در این داستان به روابط سنتی و ناموس پرستی اهالی امریکای لاتین می پردازد. کتاب برای نخستین بار در سال 1981 به چاپ رسید.
وقایع نگاری یک مرگ از پیش اعلام شده یا همان گزارش یک مرگ قصه کشته شدن جوانی به نام سانتیاگو ناصار به دست دو برادر را روایت می نماید. مرگی که پس از 20 سال کماکان موضوعیت دارد و پای شاهدانش را به میان می کشد.
به نوعی می توان گزارش یک مرگ را داستانی درباره روابط سنتی و مسائل ناموسی مردمان امریکای لاتین دانست. کتابی که در میان داستان ها و رمان های مارکز، شاید بیشترین بهره را از تجربه روزنامه نگاری نویسنده اش برده است.
قصه از این قرار است که بایاردو سان رومان، ثروتمندی تازه وارد به روستایی در یک منطقه دور افتاده در کلمبیا (نزدیکی دریای کاراییب) با آنخِلا بیکاریو ازدواج می نماید و پس از جشن ازدواج متوجه می گردد که تازه عروسش باکره نیست. پیگیری های بایاردو او را به همراه همسرش راهی خانه همسر می نماید و در آنجا آنخلا فرد گناهکار را معرفی می نماید. جوانی به نام سانتیاگو ناصار که همسایه خانواده بیکاریو است. برادر های آنخلا درصدد دفاع از آبروی خانواده برمی آیند. آن ها به بیشتر اهالی روستا اعلام می نمایند که قصد کشتن سانتیاگو را دارند. هیچ یک از اهالی روستا تمهیدی برای منصرف کردن آن ها به خرج نمی دهد. دلیلش این است که کسی حرف های آن ها را جدی نمی گیرد. برادر ها به سمت خانه سانتیاگو می فرایند و او را جلوی ورودی خانه خودش به ضرب چاقو به قتل می رسانند ... 27 سال سال از این ماجرا می گذرد تا اینکه بهترین دوست سانتیاگو که در جریان ماجرا بود، قصه را تشریح می نماید.
5. کسی به سرهنگ نامه نمی نویسد
فقرِ شنماینده نظامی پیر
کسی به سرهنگ نامه نمی نویسد را مارکز در 1957 در پاریس نوشت و در سال 1961 منتشر کرد. زمانی که کسی به سرهنگ نامه نمی نویسد نوشته شد، مارکز تنها 30 سال داشت و به لحاظ مالی در شرایط بسیار بدی به سر می برد. آنچه معمولا در خصوص قصه این رمان کوتاه گفته می گردد، این است که مارکز در این اثر قصه انتظار آدم ها برای پدید آوردن تحولی در زندگی ایستای شان را روایت می نماید.
قصه کسی به سرهنگ نامه نمی نویسد از این قرار است که یک سرهنگ پیر که سال ها پیش در یک جنگ داخلی حضور داشته و در مقام نظامی، خدماتی ارایه نموده، سال هاست منتظر است تا نامه ای از طرف دولت به دستش برسد که در حکم تایید استحقاق او برای دریافت مقرری دولتی به پاس آن خدمات و حضور در جنگ باشد.
سرهنگ بنا دارد با دریافت مقرری دولتی، یک زندگی آبرومندانه برای خودش و همسرش ترتیب بدهد. او که پسرش هم چند ماه پیش حین توزیع مخفیانه اعلامیه های ضددولتی کشته شده و از او یک خروس جنگی باقی مانده، قصد پرورش خروس جنگی را هم دارد. روایت انتظار او برای دریافت نامه در رمان ادامه دارد و آن نامه هرگز به دستش نمی رسد. خروس جنگی نقش داستانی مهمی در کتاب دارد و سرهنگ به پیروزی خروس در جنگ هایش به چشم نوعی انتقام نگاه می نماید. شرایط برای سرهنگ چنان سخت می گردد که او چاره ای ندارد جز اینکه بین تحمل زندگی سخت و در عین حال حفظ و پرورش خروس یا فروش خروس و به دست آوردن پولی برای تسهیل شرایط زندگی، یکی را انتخاب کند.
شرایط بد مالی سرهنگ را باید یادآور شرایط مارکز در زمان نوشتن این رمان دانست. گفته شده است که مارکز شخصیت سرهنگ این رمان را از سرگذشت پدرعظیمش که از سرهنگ های درگیر در جنگ های داخلی کلمبیا بود، الگو برداری نموده است. از این جهت کسی به سرهنگ نامه نمی نویسد یادآور صد سال تنهایی است که در آن هم مارکز از شخصیت پدرعظیم خود برای نوشتن رمان و روایت شخصیت سرهنگ آئولیانو بوئندیا الهام گرفته است.
کسی به سرهنگ نامه نمی نویسد را دنیابخش نورایی به فارسی برگردانده است.
6. یادداشت های پنج ساله
جذابیت هایی خارج از ادبیات داستانی
یادداشت های پنج ساله کتاب دیگری است که باز باید حساب آن را از آثار داستانی مارکز جدا کرد. این کتاب نه رمان است و نه داستان های کوتاه بلکه یادداشت هایی است که مارکز پیرامون موضوعات مختلف نوشته است. این یادداشت ها به لحاظ موضوع از مسائل مختلفی الهام می گیرند. از جایزه نوبل و آنچه نویسنده از آن به بدیمنی این جایزه یاد می نماید تا عقاید مارکز درباره مسائلی، چون سیاست، جامعه پیرامونش، مساله نوشتن و ... این کتاب اگرچه کمتر از داستان های مارکز خواندنی نیست، اما کمتر دیده شده و می توان گفت زیر سایه نام و آوازه آثاری، چون صد سال تنهایی تا حد زیادی مغفول مانده است.
در یکی از یادداشت های کتاب که شعر، در دسترس اطفال نام دارد، مارکز ماجرای دختری را نوشته است که موضوع امتحانش رمان صد سال تنهایی بوده. او از پرسشی می نویسد که گویا معلم آن دختر -که پدرش دوست مارکز بوده- سر کلاس از شاگردش می پرسد و دختر را غافلگیر می نماید، چراکه نه به آن جنبه از رمان فکر نموده بوده و نه هرگز از نویسنده اش که به واسطه پدر از نزدیک با او معاشرت داشته، چیزی در آن باره شنیده بوده. مارکز از نقل این ماجرا موضعی انتقادی در نظام آموزشی را مطرح می نماید و از مدرسانی می گوید که دنبال معانی عجیب و غریبی در آثار ادبی هستند. معنا هایی که گاهی ربطی به دنیا اثر ندارند. مارکز معتقد است که تدریس ادبیات باید صرفا هدایت خوبی برای کتاب خواندن باشد.
ویژگی کتاب یادداشت های پنج ساله این است که به مدد قلم گیرای نویسنده، ساده ترین و به ظاهر کم ارزش ترین موضوعات هم به مطالبی خواندنی تبدیل شده اند. بالطبع بار دیگر باید برگردیم به روزنامه نگار بودن او و اینکه هر آنچه از زیر قلمش بیرون آمده، خوشخوان بوده. چنانکه همیشه سهمی از شگرد های روزنامه نگارانه در ادبی ترین آثار او نیز دیده شده است. برای مثال چه با تعبیر گزارش ژورنالیستی از صد سال یک خانواده برای صد سال تنهایی موافق باشیم، چه نباشیم، نمی توانیم سهم روزنامه نگاری مارکز را در موفقیت آن رمان و نیز دیگر آثارش نادیده بگیریم. کتاب یادداشت های پنج ساله روی دیگر این سکه است، چراکه در این کتاب ما با یادداشت هایی روبه رو هستیم که اگرچه ماهیتا یادداشت هستند و نه داستان یا رمان، اما جلوه ها و مایه های ادبی و داستانی پررنگی در آن ها دیده می گردد و از این جهت می توان آن ها را به عنوان بخش هایی از یک اثر داستانی هم خواند.
منبع: برترین هاbestcanadatours.com: مجری سفرهای کانادا و آمریکا | مجری مستقیم کانادا و آمریکا، کارگزار سفر به کانادا و آمریکا