دختران در تله مخدرهای نو
به گزارش یزد بلاگ، تهران (پانا) - اعتیاد زنان و دختران جوان معضل خزنده و خاموشی است که در سال های اخیر در جامعه ریشه دوانده و توانسته بنیان خانواده و سلامت جامعه را با چالش های اساسی روبرو کند.
به گزارش ایران، آنطور که آمارهای رسمی و غیررسمی نشان می دهد نه تنها تعداد زنان گرفتار در دام اعتیاد روز به روز درحال افزایش است بلکه سن ابتلا در میان دختران هم روندی کاهشی به خود گرفته تا جایی که این معضل اجتماعی در میان برخی از دختران محصل هم دیده می شود. از آنجایی که دختران تربیت کنندگان نسل های آینده هر کشوری هستند و باید مهارت های لازم مربوط به همسرداری و فرزندپروری را به درستی بیاموزند، اعتیاد به نام عامل مختل کننده این آموزش ها می تواند جامعه را در معرض آسیب های اجتماعی پیچیده ای قرار دهد. از این رو در این باره با حسین ابراهیمی مقدم، روانشناس و استاد دانشگاه به گفت وگو نشسته ایم که می خوانید:
در سال های اخیر اعتیاد به یکی از پنج معضل اساسی کشور تبدیل شده است و متأسفانه آمار نشان می دهد طی این سال ها علاوه بر این که گرایش زنان به اعتیاد بیشتر شده، سن اولین تجربه استفاده از مواد مخدر هم در کشور کاهش یافته. به نظر شما علت بروز این معضل چیست؟
شاید حتی نام کردن اعتیاد به نام یکی از 5 معضل اساسی کشور کمی مدارا و مماشات باشد؛ چرا که آمارهای اعلام شده نشان می دهد چهارمین علت مرگ و میر در کشور به طور مستقیم یا غیرمستقیم با مواد مخدر ارتباط دارد. به نام مثال ارتباط مستقیم بین سرطان های ریه، حلق، حنجره و گلو با مصرف دخانیات و مواد تدخینی وجود دارد. متأسفانه در سال های اخیر شاهد دو پدیده نامبارک در این زمینه بوده ایم؛ نخست کاهش سن گرایش به مصرف مواد مخدر، در گذشته ها کسانی که سمت مواد مخدر می رفتند، عمدتاً سن بالایی داشتند. هرچند این موضوع مورد تأیید نیست اما این افراد کمتر تقبیح می شدند. شاید به این خاطر که آنها برای برطرف دردها یا بهبود بیماری از مخدرها استفاده می کردند یا حتی به علت فرهنگ پایین تر گمان می کردند مواد مخدر می تواند به آنها کمک کند. ولی با توجه به اینکه آنها نیروی جوان و فعال کشور نبودند که بخواهند چرخ های اجتماعی و اقتصادی را به حرکت درآورند، خیلی مورد تقبیح قرار نمی گرفتند. ولی یکی از مسائل امروزه جامعه ما این است که سن ابتلا به اعتیاد بشدت کاهش یافته است. یعنی پدیده مذموم اعتیاد حتی در بین کسانی که از نظر جامعه آماری در اوایل سنین نوجوانی قرار دارند، شیوع یافته است.
دومین پدیده نامبارک و درواقع موضوع دهشتناک اعتیاد زنان است. متأسفانه آمار وحشتناکی وجود دارد و آن اینکه تعداد خانم هایی که دچار اعتیاد می شوند، روز به روز بیشتر می شود. در گذشته در هر زمینه که فکر کنید هم از نظر اعتیاد به مواد مخدر و هم از نظر مصرف موادی که جامعه کمتر با آن برخورد می کند مانند استفاده از سیگار و قلیان و مواردی از این دست آقایان پیشرو بودند. درحال حاضر هم مردها از نظر کمیت همچنان از خانم ها پیشی گرفته اند اما متأسفانه آمارها نشان می دهد خانم ها در این زمینه در حال نزدیک شدن به آقایان هستند.
در سال های گذشته برخی از جرایم و رفتارهای خارج از عرف و ناهنجار مردانه بود؛ سیگار کشیدن و اعتیاد یکی از همین رفتارها و عادات ناپسند بود که بیشتر در میان مردان دیده می شد. اما در سال های اخیر می بینیم که دختران هم گرایش زیادی به استعمال دخانیات و مصرف مواد مخدر پیدا کرده اند و قبح این موضوع در جامعه از بین رفته است. گاهی حتی در اماکن عمومی دخترانی را می بینیم که سیگار به دست دارند یا از مصرف یک نوع مخدر سخن می گویند. چرا چنین اتفاقی افتاده است؟
دلایل متعددی برای این موضوع وجود دارد. اول از همه اینکه مسائل فرهنگی، اقتصادی و مواردی از قبیل ناتوانی خانواده ها در برطرف کردن نیازمندی های فرزندان مانند نداشتن سرگرمی باعث شده برخی از اعضای خانواده به اعتیاد روی بیاورند. طبیعی است فرزندان کوچک و دخترانی که در این خانواده ها زندگی می کنند، الگویی جز این افراد ندارند و به سمت اعتیاد گرایش می یابند.
در دسترس بودن علت دیگری است. به این معنا که مواد مخدر نسبت به گذشته بیشتر در دسترس افراد قرار گرفته است و البته داستان مسائل اقتصادی باعث می شود خانواده ها برای تأمین معاش زندگی تلاش کنند. این تلاش چند برابری برای معاش خانواده به معنای حضور کمتر در خانواده و نظارت کمتر بر رفتار فرزندان است که یکی از تبعات آن به بیراهه رفتن فرزندان و حتی اعتیاد آنهاست. در چنین شرایطی حتی گاهی دختران به فکر انجام فعالیت در خارج از منزل و کسب درآمد می افتند. ازاین رو گروهی که هوش کمتری دارند خیلی سریع در دام قاچاقچیان و سوء استفاده کنندگان می افتند. این افراد برای اینکه نوجوانان را وادار به ادامه کار کنند، آنها را آلوده می کنند.
متأسفانه گروهی از دختران هم گمان می کنند باید حق نداشته خود را به دست بیاورند و به همین دلیل به جای اینکه تلاش کنند در مسائل مهم مانند مسائل علمی، اقتصادی، معنوی و مواردی از این دست قله ها را درنوردند، برعکس عمل می کنند. یعنی به سوی سقوط و شیب های مشکل دار حرکت می کنند. در واقع حرکت در سرازیری همیشه راحت تر از حرکت در سربالایی است. طبعاً یکی از راه های رفتن به سمت دره، گرایش به اعتیاد مواد مخدر و مواد محرک است.
علت دیگر این است که امروزه دیدگاه خانواده ها نسبت به فرزندان دختر در مقایسه با نسل های قبل مثبت تر شده است. قوانین خانواده در مورد آنها ساده تر شده و حتی می بینیم که برخی دختران اجازه دارند ساعت دیرتری به خانه برگردند. اینها آزادی های بیشتری است که اگر بستر فرهنگی آن فراهم نباشد، به بروز مسائل زیادی منجر خواهد شد. از طرف دیگر نبود امکان سرگرمیات سالم برای دختران در مقایسه با پسرها به علت مسائل فرهنگی و اقتصادی باعث شده برخی از دختران مصرف مواد مخدر را به نام یک سرگرمی درنظر بگیرند. برای مثال پسرها می توانند با یک توپ در خیابان به فعالیت ورزشی و سرگرمی سالم بپردازند اما دختران به علت مسائل فرهنگی و محدودیت های پوششی این امکان را ندارند.
از طرف دیگر خانواده هایی عمدتاً خانواده های دهه 40 و 50 هستند که اصطلاحاً دختران دم بخت دارند. آنها مسائل زیادی نظیر مسائل اقتصادی و معیشتی و... را تجربه کرده اند و حالا اصطلاحاً از آن سمت بوم افتاده اند و با دادن امکانات بیش از اندازه مسائلی را برای آنها ایجاد کرده اند. این را هم فراموش نکنیم که یکی از نظریه هایی که در بحث اعتیاد مطرح می شود از دست دادن شیء محبوب است. خیلی از مواقع این از دست دادن خیالی است مانند از دست دادن محبت، عشق و نگاه والدین که می تواند در پرتو اختلالات و اختلافات بین خانواده ها وجود داشته باشد. در حقیقت دختر خانواده حس می کند همه چیز را از دست داده و این ترس باعث می شود در پی جایگزین که احتمالاً مواد مخدر خواهد بود، برود.
برخی از آمار نشان می دهد بیشترین زنان معتاد در رده سنی 15 تا 25 سال قرار دارند درحالی که در این سن دختران نیازمند کسب مهارت های مربوط به همسرداری و فرزندپروری هستند تا جامعه با آسیب های کمتری روبرو باشد؛ شما این موضوع را چگونه تحلیل می کنید؟
طبق آمار نزدیک 98 درصد دروازه ورود به سمت اعتیاد از سیگار و قلیان عبور می کند. معمولاً می بینیم آغاز اعتیاد بین دختران جوان که عمدتاً با سیگار و قلیان آغاز می شود، بارقه های خود را در دوران نوجوانی نشان می دهد. البته این بدان معنا نیست که لزوماً و حتماً در دوران نوجوانی ابتلا صورت می گیرد. اما می توان گفت به طور عمده آغاز بحث اعتیاد در اوایل دوران نوجوانی است و در اواخر نوجوانی و اوایل جوانی به حداکثر خود می رسد و این زمانی است که دختر جدای از علم آموزی باید به کسب مهارت های زندگی بپردازد. خانه داری و فرزندپروری را بیاموزد و متأسفانه اعتیاد مانع از کسب این مهارت ها خواهد شد و چنین فردی نمی تواند مسئولیت سنگین خود را بخوبی انجام دهد. اینجاست که ما علاوه بر نگرانی برای او نگران نسل های بعدی هم خواهیم شد.
همان طور که اشاره کردید مسائل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در گرایش دختران به اعتیاد مؤثر است. آیا می توان گفت سطح تحصیلی دختران هم در گرایش آنها به اعتیاد مؤثر است؟ اگر این گونه است، بیشتر در میان کدام قشر از جامعه می شود؟
بررسی ها نشان می دهد که عمدتاً کسانی که از قشر فرهنگی تحصیلاتی بالاتری هستند کمتر به سمت مواد مخدر کشیده می شوند. به عبارتی یک رابطه معکوس میان تحصیلات و ابتلا به اعتیاد وجود دارد البته این بدان معنا نیست که همه تحصیلکرده ها سلامت هستند و آنهایی که تحصیلاتشان پایین است یا تحصیلاتی ندارند، معتاد هستند.
اما به نظر می رسد داشتن اطلاعات و حضور در محیط های علمی و ارتباط با کسانی که کرسی های دانشگاهی را اشغال کرده اند و مواردی از این دست، نگاهی فراخ تر و بازتر به فرد می دهد و باعث می شود با علم بیشتر به موارد متفاوت من جمله خطرات ابتلا به اعتیاد نگاه کند و طبیعتاً به سمت اعتیاد حرکت نکند.
با توجه به وفور انواع مواد مخدر صنعتی در جامعه و دسترسی آسان به آنها، به خانواده ها چه توصیه ای دارید آیا خانواده ها باید آموزش خاصی ببینند تا مانع معتاد شدن فرزندان شان شوند؟
توصیه من این است که در درجه اول خانواده ها باید حتی الامکان از نظر سلامت جسم وروان خود را پاک نگه دارند. چون اولین معلم فرزندان والدین هستند. از طرف دیگر محدودیت ها در خانواده باید به درستی تعریف شود اگر چیزی را از فرزندمان می گیریم باید جایگزین مناسبی برای آن داشته باشیم. مثلاً اگر به علت تردیدی که نسبت به دوستان فرزندمان داریم سرگرمی یا زمانی را که دوست دارد با آن دوستان بگذراند حذف می کنیم باید با بازی و سرگرمی و سرگرمی که دوست دارد این خلأ را پر کنیم و اصطلاحاً اوقات فراغت فرزندمان را به درستی پرکنیم. نمی توانیم با زور و ارعاب و تهدید چیزی را از او بگیریم و برای پرکردن خلأ ناشی از آن اقدامی نکنیم. بنابراین باید شرایط مناسب را مهیا کنیم. از سوی دیگر آموزش ها می تواند بسیار اثرگذار باشد. آموزش می تواند مستقیم یا غیرمستقیم باشد، برای مثال درباره موضوعی که در تلویزیون دیده ایم به طور غیر مستقیم با فرزندان صحبت کنیم این رفتار در بازسازی و بهسازی ساختار تفکر او بسیار تأثیرگذار است. درحالی که نصیحت های مکرر می تواند آنها را فراری کند. از سوی دیگر خانواده باید بر دانش و آگاهی های خود بیفزاید. برخی نشانه ها که از گذشته در برنامه های رادیو و تلویزیون برای اعتیاد یک فرد نام می شد در جامعه کنونی دیگر تاریخ مصرف ندارد. مثلاً ما همیشه فرد معتاد را به نام کسی می شناختیم که کتش روی دوشش است و نمی تواند درست راه برود یا حرف بزند. امروزه برخی از انواع اعتیاد چنین نشانه هایی دارند اما لزوماً همه آنها این گونه نیستند. خیلی از موادی که امروزه استفاده می شود نه بو دارد و نه دود. دیگر آن حالت های بی حالی، کرختی و خماری را به وجود نمی آورد بلکه شاید فرد شب زنده داری بیشتری را تجربه کند. پوستش متورم و چشمانش قرمز شوند. مشکل عدم تمرکز پیدا کند یا برعکس ساعت های متمادی مطالعه کند. دچار گر گرفتگی شود یا پرخاشگر و بی انگیزه شود. همه اینها نشانه هایی هستند که خانواده ها باید به آنها توجه کنند و بموقع اقدام کنند تا از آسیب فرزندشان پیشگیری کنند.
منبع: خبرگزاری پانا